آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 30 روز سن داره

آراد عشق مامان و بابا

اولین سونوگرافی رها جونم

1391/8/18 11:13
59 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از اینکه فهمیدم مامان شدم یه حال و هوای دیگه ای داشتم هم من هم باباجونت یه حس جدید و تازه یه دلهره شیرین و دوست داشتنی تمام ذهن مامان و مشغول کرده بودی نگران آینده ات بودم نگران سلامتیت و هزار و یه جور فکرو خیال دیگه استرسمن و بابایی تصمیم گرفتیم که بریم دکتر تا مطمئن بشیم . فردای اون روز یعنی دوشنبه ٢٧ شهریور ٩١ من و بابایی رفتیم پیش یه دکتر اونم برامون سونوگرافی نوشت تا سن جنین و سلامتش رو تعیین کنه و با یه سری آزمایش . رفتیم سونو  که بسته بود و گفتن باید فردا بیاین . فرداش رفتیم سونوگرافی چه قدرم شلوغ بود و حال منم خیلی بد بود همش بالا می اوردم تمام بدنم درد می کرد رنگ و روم پریده بود تمام وجودم از ضعف می لرزید خلاصه بعد از دو سه ساعت نوبت ما شد و رفتم تو دکترم سننت رو شش هفته و شش روز اعلام کرد وقتی از سونو اومدم بیرون باباجون بیرون منتظر نشسته بود منو که دید پا شد مشتاقانه منتظر بود تا من بگم چی شده وقتی برگه سونو رو نشونش دادم تمام وجودش خنده شد و حسابی خوشحال شد و مثل همیشه با یه عشق همیشگی نگام کرد و گفت الهی قربونت برم قلب از اینکه خوشحال بود منم خوشحال بودم و تو پوست خودم نمی گنجیدم . بعدشم رفتیم خونه مامان بزرگ بابایی و بهش گفتیم مامانی هم حسابی خوشحال شده بود به مامان بزرگ و بابابزرگ ها خبر دادیم همگی خوشحال شدن خلاصه اینکه روز فوق العاده ای بود و یه دنیا توش عشق و شادی و محبت بود عالی بود عالییییییییییییییییییقهقههقلب

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)