امان از دست این شیطونی هات
الهی من دورت بگردم عزیزم که روز به روز داری شیرین تر و نازتر می شی یه عالمه عاشقتم خیلی شیطون شدی مامانی حسابی دل مامان و بابا رو بردی نازنینم مخحصوصا شبها با مشت و لگدات چنان طنازی می کنی که بیا و ببین !!!!!!!!!!!!!! مخصوصاً دیشب که داشتی غوغا می کردی بابایی دستش و گذاشته بود رو شکمم و داشت باهات حرف می زد و قربون صدقه ات می رفت شما هم زیر دست بابایی خوابیده بودی هر وقت که باباجون اسم خوشگلت و صدا می زد تو یه لگد جانانه به دست بابا البته شکم مامان می زدی بابایی کلی ذوق می کرد روزهای خیلی قشنگی رو دارم می گذرونم پسر قشنگم عاشق زندگیمم عاشق باباسپهر و البته عاشق شما هم هستم عاشق زندگی قشنگی که همه تو فکرشن پیش خودشون می گن مگه زن و شوهر بدون ...
نویسنده :
مامان مهناز و بابا سپهر
11:51