آخرین روز کاری مامان و رها جون

عشق مامان سلام الهی من قربونت برم که اینقدر دلتنگم برای دیدن روی ماهت عزیز دلم امروز روز آخر کاری من و شماست عزیزکم

می دونم تو این چند وقته خیلی اذیت شدی حسابی خسته ات کردم دلبرکم مامان رو ببخش عزیزکم روزهای سخت و سهل و تلخ و و شیرینی رو با هم گذروندیم با هم خندیدیم با هم گریه کردیم با هم غصه خوردیم و با هم شادی کردیم امیدوارم که در تمام مراحل زندگیمون بتونیم با هم دیگه لحظه های شادی داشته باشیم .

راستی روزهای انتظار دیگه داره تموم می شه و ما به سراشیبی انتظار رسیدیم ٢٢٩ روز رو با هم و در کنار هم گذروندیم و ققط ٥١ روز دیگه باقی مونده تا بیای بغل مامان و بابا وااااااااااااااااااااااااااااای باورم نمی شه عزیزم من و بابا داریم لحظه شماری می کنیم برای دیدن روی ماهت نفس مامان .

دلهره دارم و پر از اضطرابم ، پر از شور و شوق ، سرزشارم از تمنای با تو بودن و در کنار تو نفس کشیدن حال واحوالی دارم این روزها که وصف شدنی نیست پر از عشق شده وجودم عشق مادرانه عشق بدون انتظار یه عشق حقیقی و و واقعی عزیز دلم دوستت دارم عاشقانه . پسرم برام دعا کن دعا کن تا مادر خوبی باشم دعا کن تا بتونم از عهده وظایف و مسئولیت هام بر بیام به امید روزهای خوب با هم بودن نفس مامان