آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 13 روز سن داره

آراد عشق مامان و بابا

مامانی مریض شده

1391/11/25 12:11
132 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر خوشگل مامان ، یه عالمه عاشقته مامان عزیز دلمniniweblog.comببخش که خیلی وقته چیزی برات ننوشتم هفته شلوغی رو پشت سر گذاشتم عزیز دلم جمعه که رفتیم خونه عمو سهیل تولد عمو جون بود و ما رفتیم برای شام شب خوبی بود فرداشم که سالگرد آشنایی من و بابا جونت بودniniweblog.com

هشتمین سالگرد آشناییمون بود چه سالگردی داشتیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :)))) سوالتا حالا چنین سالروزی رو جشن نگرفته بودیم به همین مناسبت نه من رفتم سر کار نه بابایی موندیم خونه  و جشن گرفتیم چه جشنی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!  جشن خونه تکونی

niniweblog.com

همچین به این مناسبت رس خودمون رو کشیدیم که نگو من جمله برناممه های این روز شستن تمامی شیشه ها ( ١٢ عدد ) از بیرون و داخل تمیز کردن دیوار ها شستشوی ١٢ پرده و نصب اون ها niniweblog.com

گردگیری و جنازه آخر شب !!!!!!! خلاصه با این روز خاص خودمون و خفه کردیم :) فرداش هم که واسه عمو سهراب جونت خواستگار اومد و ما مجبور شدیم بریم خرید و بعدشم بریم خونه مامان جون شبم که عین دو عدد مرده متحرک به سوی منزل رهسپار شدیم و مردیم روز دوشنبه هم کمر همت بستیم و اومدیم سرکار چه کار کردنی آنچنان سرمایی خورده بودم که اصلاً نفسم در نمی یومد و داشتم جان به جان آفرین تسلیم می کردم دیروزم که مثلاً روز استراحتمون بود و بازم کار و کار و کار .... واقعاً حالم بده الانم که اومدم سرکار و دارم براتون این روزهای پر از خاطره رو بازگو می کنم خدا به داد آخر هفته دوست داشتنیمون برسه مامانی برام دعا کن که زود خوب شم همش نگرانم که نکنه تو هم با این حال من اذیت بشی ببخش مامانی ولی سعی می کنم که زود خوب شم دوستت دارم عزیز دلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)